معنی حامد کلاهداری

حل جدول

حامد کلاهداری

کارگردان فیلم شاباش

کارگردان فیلم شکلات داغ


فیلم حامد کلاهداری

شاباش

پایان نامه


فیلمی از حامد کلاهداری

شکلات داغ‏، پایان نامه

شکلات داغ

پایان نامه

شاباش

فرهنگ فارسی هوشیار

کلاهداری

‎ داشتن کلاه بر سر، پادشاهی سلطنت: (نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست کلاهداری و آیین سروری دارند) . (حافظ)

لغت نامه دهخدا

کلاهداری

کلاهداری. [ک ُ] (حامص مرکب) داشتن کلاه بر سر. (فرهنگ فارسی معین). عمل کلاهدار. و رجوع به ماده ٔ قبل شود. || کنایه از پادشاهی و سلطنت. (از برهان) (فرهنگ فارسی معین) (ناظم الاطباء) (از آنندراج):
نه هرکه طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاهداری و آئین سروری داند.
حافظ.
حباب را چو فتد باد نخوت اندر سر
کلاهداریش اندر سر شراب رود.
حافظ (دیوان چ غنی ص 150)
و رجوع به کلاه و دیگر ترکیبات آن شود.


حامد

حامد. [م ِ] (اِخ) محمد. رجوع به محمد حامد شود.

حامد. [م ِ] (اِخ) ابن محمد قونوی. رجوع به حامد عمادی ابن محمد شود.

حامد. [م ِ] (اِخ) ابن علی بن ابراهیم عمادی. رجوع به حامد عمادی ابن علی شود.

حامد. [م ِ] (اِخ) (تل...) موضعی است از کوه حِراء مشرف بر مکه. ابوصخر هذلی گوید:
بأغزر من فیص الاسیدی خالد
و لامزبد یعلو جلامید حامد.
(معجم البلدان).

فرهنگ معین

کلاهداری

(~.) (حامص.) پادشاهی، سلطنت.

معادل ابجد

حامد کلاهداری

324

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری